تحقیق در مورد درموردمدیریت قبیله ای (جغرافیا) - دانلود رایگان
دانلود رایگان
دانلود رایگان لینک دانلود و خرید پایین توضیحاتدسته بندی : ووردنوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )تعداد صفحه : 7 صفحه قسمتی از متن word (..doc) : **مديريت قبيلهاي در جغرافياي ايران **جهان صنعتي و علم اقتصاد در تجربه سه قرن اخير، دستاوردها و قاعدههاي قانونمندي را براي زندگي بشر تدوين كرده كه توجه به آنها و اجراي اين قواعد، به رشد و بالندگي زندگي اقتصادي بشر كمك خواهد كرد و هر كشوري كه برخلاف اين روند به خلاف قاعدهها پرداخته و از اصول و قانونمنديهاي علم مديريت اقتصادي پيروي نكرده، با خسارتها و از دست رفتن فرصتهاي بسيار همراه بوده است.يكي از اين خلاف قاعدهها در كشورهاي در حال توسعه و توسعهنيافته، بيتوجهي به ساختار و تشكيلات مديريتي سازمانها و شركتهاي اقتصادي و صنعتي، متناسب با تخصص و كارآمدي و پاسخگويي در حوزه عملكرد آنهاست و اقتصادهايي چون اقتصاد ايران به خاطر بيتوجهي به ضوابط و قواعد علمي در تعيين تركيب هيأت مديره و مديران عالي و مياني، خسارتهاي بسياري را متحمل شدهاند.تجربه مديريت اقتصادي و صنعتي در كشورهاي صنعتي و توسعهيافته، به آنها آموخته است كه فارغ از ديدگاههاي سياسي، گروهي و باندي، به تعيين تركيب هيأت مديره و ساختار مديريتي و تشكيلاتي سازمانهاي اقتصادي و شركتهاي توليدي و خدماتي بپردازند و از شاخصهاي علمي، تخصصي، كارآيي، تجربه و پختگي افراد و مديران براي تشكيل هيأت مديره و مديران عالي سازمانها و شركتها، بهره ببرند و خود را در قيد و بندهاي سياسي، گروهي و باندي، گرفتار نكنند. در نتيجه، تغيير دولتها و ديدگاههاي سياسي و اقتصادي مديران كلان جامعه، شاهد دگرگوني كلي در ساختار هيأت مديره و مديريت شركتها نيستند و در بسياري از شركتهاي بزرگ چندمليتي و شركتهاي معتبر و شناختهشده، مديران كارآمد و متخصص و باتجربه، سالها سكان مديريتي شركت را در دست دارند و در پستهاي گوناگون، به كارآفريني و ايجاد ارزش افزوده و خدمت مشغولند.اين واقعيت، امروز در بسياري از شركتهاي اروپايي، آمريكايي و شرق آسيا، به سادگي قابل درك و مشاهده است و با روي كار آمدن دولت سوسيالدمكرات يا ليبرالدمكرات، محافظهكار، حزب كارگر، جمهوريخواه، دمكرات و... به جاي حزب و گروه رقيب پيشين و پيروزي يك حزب بر رقيب خود در انتخابات و تغيير تركيب مديريت كلان و كابينه به معناي تغيير عمده و سراسري در همه سطوح مديريتي سازمانها و شركتهاي اقتصادي نيست و مديران موفق و متخصص و كارآمد، بدون تأثيرپذيري از نتايج انتخابات و دگرگونيهاي سياسي در تركيب مديريت شركتها باقي ميمانند و به كار خود، بدون هيچگونه نگراني ادامه ميدهند و شاخص انتخابات هيأت مديره و مديريت شركتها، كارآيي، ارزش افزوده، تجربه علمي و تخصصي افراد است، نه خاستگاه حزبي و ديدگاه سياسي آنان.اين تجربه گرانبها در حقوق تجارت و اساسنامه شركتها و تشكيلات اقتصادي و صنعتي اين كشورها نيز ظهور يافته و در تعيين اعضاي هيأت مديره به حضور مؤثر اعضاي موظف هيأت مديره و نظارت هر يك از اعضا بر بخشهاي مختلف تخصصي شركتها توجه ميشود. به عبارت ديگر، يك عضو هيأت مديره، متناسب با تخصص و زمان مفيد خود، طي هفته و ساعات كار روزانه، در اختيار شركت است و در امور بخش خصوصي و تحت نظارت خود مسلط بوده و نيز از همه تحولات، برنامهها، پيشرفتها و عملكردهاي بخش مربوطه، آگاه است.يك مدير ارشد و عضو هيأت مديره، وقت خود را صرف شركت ميكند، احساس تعلق دارد و ميداند كه بايد در اختيار شركت باشد و عضو هيأت مديره يا ساختار تشكيلاتي شركت ديگري نيست؛ در نتيجه، يك كشور صنعتي و توسعهيافته بين پنجاه تا صد هزار مدير باتجربه، كارآزموده، متخصص و تماموقت را به جامعه تحويل داده است و لازم نيست كه از يك مدير سياسي يا اقتصادي در چند سازمان و شركت استفاده كنند و معيار انتخاب مديران نيز تجربه، تخصص، نوآوري، كارآفريني و تحصيلات مرتبط آنها با حوزه فعاليت تخصصيشان است.اما متأسفانه، اقتصاد ايران به دلايل تاريخي و مشكلات ساختاري اقتصاد، از اين تجربه دنياي صنعتي، بيبهره است و در موارد بسيار، شاهد هستيم كه يك فرد خاص، بدون ارتباط با تخصص حرفهاي خود در چند سازمان و شركت غيرمرتبط و ناهمگن، مشغول فعاليت است؛ براي مثال يك مدير كه ليسانس نيمبندي در علوم انساني دارد، هم عضو هيأت مديره يك فدراسيون ورزشي است و هم عضو هيأت امناي يك بيمارستان، هم عضو هيأت مديره يك شركت خدمات صنعت نفت، هم عضو هيأت مديره يك سازمان مرتبط با تأمين اجتماعي، هم عضو هيأت مديره يك شركت صنعتي و... . حال پرسش اساسي، اين است كه اين مدير، چگونه ميتواند